مصاحبه اختصاصی با دکتر میرعباسی
دکتر سید جواد میرعباسی از اساتید حوزه حسابداری هستند که بیش از 10 جلد کتاب تخصصی در این حوزه تالیف کردهاند و جوانترین استاد بهای تمام شده کشور هستند که در گروه آموزشی نخبه حساب جزو مدرسین هستند در مصاحبه اختصاصی با دکتر سید جواد میرعباسی سوالات جالبی توسط تیم نخبه حساب شده است که دعوت میکنم این مصاحبه را مطالعه کنید.
گزارشگر: خب خوبید آقای دکتر؟
چند تا از دوستان فالوورمون و بچهها و اینا، یه سری سوالها داشتن که….
دکتر میرعباسی: خب.
گزارشگر: میخواستیم ازتون بپرسیم.
دکتر میرعباسی: خواهش میکنم؛ تو چه زمینهایه؟ بهایتمامشده؟
گزارشگر: آره؛ یه چیزی توی همون مایه هاست منتها یه ذره متفاوتتر.
دکتر میرعباسی: خب سخت نپرسید.
گزارشگر: یه ذره شخصیتر.
دکتر میرعباسی: خواهشکنم سخت نپرسید.
گزارشگر: نه آقا.
دکتر میرعباسی: در خدمت هستم.
گزارشگر: یه ذره شخصیتره.
دکتر میرعباسی: بله بله؛ در خدمتم. فقط قول بدید که سخت نپرسید از من.
دکتر میرعباسی: دانشگاههای مختلفی درس میدم؛ مثلاً الان شمسیپور هستم، شریف هستم و جاهای مختلف داریم تدریس میکنیم.
دکتر میرعباسی: از سال 84 در واقع، عضویت بنیاد ملی نخبگان، محقق شد؛ بعدشم که به خاطر مقالات مختلف و کتابهای مختلفی که تالیف شد، شرایط …، در واقع اون به اصطلاح کوالیفاید میشید برای شرایط نخبگان. بله، اینطوری بود.
گزارشگر: بعد، بچهها گفتن کتابم تالیف کردید. درسته؟
دکتر میرعباسی: بله بله.
گزارشگر: یه ذره میگید؟ چند تا کتاب؟
دکتر میرعباسی: با اجازهتون 9 جلد کتاب، تالیف کردیم.
گزارشگر: جدا؟
دکتر میرعباسی: بله بله.
گزارشگر: یه سوالی؛ من خودم خیلی درگیرشم، حالا …
دکتر میرعباسی: بفرمایید.
گزارشگر: خیلیهاهم پرسیده بودن. آقا چرا آمریکا نرفتید؟
دکتر میرعباسی: آقا قرار شد سوالهای سخت نپرسید دیگه. قرارمون این نبود سوالهای سخت بپرسید.
گزارشگر: چرا؟ آخه واقعا چرا؟
دکتر میرعباسی: حقیقتش خب من خیلی کشورم رو دوست دارم و خانواده خوبی دارم. اینو جدی دارم عرض میکنم؛ هم پدر و مادر خیلی خوبی دارم، هم یه خواهر خیلی خوب دارم که من واقعاً عاشق این خانواده هستم و نتونستم هیچوقت از این مرز و بوم، از این خانواده دل بکنم و تمام خودمو صرف آموزش و پژوهش برای ارتقا و توسعه کشور دارم میکنم و با افتخار هم این کارو انجام میدم. اگه بتونم یک جمله به جوونای این کشور، آموزش حسابداری بدم، بتونن اونا تو کار، موفق بشن، واقعاً از صمیم قلب خوشحالم.
گزارشگر: معروفترین تیکه کلامتون چیه؟
دکتر میرعباسی: فکر کنم وقتی که توابع کاربردی اکسل رو توی کارهام میتونم انجام بدم؛ یکی میگم “عالی”. آره این فکر میکنم تیکه کلام من هست که گهگاه …
گزارشگر: آقا چند سال سابقه تدریس دارید؟
دکتر میرعباسی: از سال 91 تدریس رو شروع کردم به شکل حرفهای؛ هم توی مراکز آموزشی مختلف، هم توی دانشگاههای مختلف. تقریباً 12 ساله که این فعالیت رو دارم ادامه میدم.
گزارشگر: بعد بهمون میگید که چطوری استاد اکسل شدین؟
دکتر میرعباسی: این داستانش خیلی مفصله؛ حقیقتش یه روزی، یه جایی کار میکردم. یه استاد اکسلی رو آورده بودن اونجا و … که به همه همکارا اکسل آموزش بده. متاسفانه من یه مدیر خیلی سختگیری داشتم، به من اجازه ندادن که به اون کلاس اکسل شرکت کنم و به منم گفتن که شما موظف هستین امروز وایسین محل کار و تا وقتی که کارا تموم نشده، اجازه هم نداری بری منزل.
یادمه که اون شب، خیلی دیروقت هم کار تموم شد. خیلی دیروقتم منزل رسیدم. خیلی شب تلخی بود برام. واقعاً اون شب خیلی ناراحت بودم که چطور…، منی که اون قدر عاشق اکسل هستم، اینقدر به اکسل علاقهمند هستم، نتونستم که توی اون کلاس خیلی خوب، شرکت بکنم؟ واقعاً برام خیلی دردناک بود. اون موقع خیلی غصه خوردم. از فرداش تصمیم گرفتم که آموزههای اکسل رو خیلی خوب، دنبال کنم؛ خیلی وقتا منابع لاتینو میخوندم، فیلمهای لاتین رو مربوط به آموزش اکسل رو دانلود میکردم.
باورتون نمیشه؛ شاید بگم هرروز من یک نکته اکسلی رو سعی کردم یاد بگیرم. این موضوع گذشت تا کمی قبل از کرونا. همون استاد اکسلی بود که اومده بود اون شرکت و میخواست به همه کارکنان اون شرکت، آموزش اکسل بده و من نمیتونستم توی اون کلاس شرکت کنم؛ اون استاد نشست سر کلاس ما و من بهش اکسل آموزش دادم. این برام واقعاً لذتبخش بود و به ایشونم گفتم؛ گفتم شاید شما یادتون نیاد ولی شما اومده بودین چنین جایی اکسل آموزش بدید، به من اجازه ندادن توی کلاس شما شرکت کنم؛ من آرزو داشتم که سر کلاس شما باشم ولی الان این افتخار نصیب من شده که من خدمت شما دارم شاگردی پس میدم. اینجوری شد که من استاد اکسل شدم.
گزارشگر: یه چیزی که خیلی میپرسن اینه که شما چندتا مقاله چاپ کردید تا حالا؟
دکتر میرعباسی: با اجازهتون 93 تا مقاله چاپ کردیم و تعداد زیادیش در حوزه حسابداری هست، یه بخشیش در حوزه حسابرسی هست؛ یه بخشیش هم مربوط میشه به ویژگیهای رفتاری-اخلاقی مدیران. معمولاً هم توی کشورهای مختلف هم به چاپ رسیده، یه تعدادیش توی ایرانه، یه تعدادیش بینالمللی هستش؛ بله.
گزارشگر: شما چند سال سابقه تدریس دارید؟
دکتر میرعباسی: من تقریباً…. من از سال 91 تدریس رو آغاز کردم به شکل حرفهای توی دانشگاههای مختلف، موسسات آموزشی مختلف و همچنانم این فعالیت رو دارم ادامه میدم.
گزارشگر: آقا این جانان جانان کیه؟
دکتر میرعباسی: جانان کیه؟ آقا قرار شد سوالای سخت نپرسید دیگه. جانان …. داستان جانان هم مفصله؛ ما یه چند سالی هست که در واقع برای جانان مینویسیم ولی خب هیچوقت این جانان پیدا نشد ولی من همچنان درحال نوشتن هستم براش. الان جانان، اکسله و بهای تمام شده هست. جان جانان، فردیه که هنوز پیدا نشده؛ آره…. آره.
یه شعر برای جانان بخونم؟ خب ای کلاش میگفتید من خودمو آماده میکردم. هر چی که به ذهنم رسید؟
گزارشگر: آره؛ هر چی.
دکتر میرعباسی: هیچ فرقی نمیکنه ها؟
گزارشگر: نه.
بذارید من دوربین رو بیارم جلوتر؛ آهان.
دکتر میرعباسی: خب یه شب بخیر دوست دارم به جان جانان بگم؛ اگه موافق هستید،، بهم فرصت بدید یه لحظه پیداش کنم. نظرتون چیه؟
گزارشگر: از کجا؟
دکتر میرعباسی: از تو گوشیم. آره من اینو سیو کرده بودم؛ اگه اجازه بفرمایید الان سریع پیداش میکنم. یک لحظه…..خب اینجاست. بله… الان براتون بخونم این شعرو؟
گزارشگر: بله بله.
دکتر میرعباسی: چشم.
گزارشگر: باافتخار.
دکتر میرعباسی: این یه شب بخیری بود که من برای جان جانان، آماده کردم؛ اونم این هستش که:
نازنینم، بهترین همراه دنیا شب بخیر ماه من، رویای من، ای عشق، جانا شب بخیر
چشم نازت را ببند آرام در آغوش من آمدی در آسمان ای ماه، حالا شب بخیر
چشمهایت را که میبندی، جهان دغ میکند میشوم چشم انتظار صبح فردا، شب بخیر
مثل کودک، ناز و معصومی، پر از آرامشی من فدای ناز تو، آرام لالا شب بخیر
موقع خوابیدنت، هر ثانیه یک ساعت است میشود کشتار هرشب مثل یلدا شب بخیر
میکنم پرواز در منظومه آغوش تو ای مدارت آرزوی کهکشانها شب بخیر
بوسه واران میکنم روی تو را بانوی عشق میکنم روی تو را با بوسه امضا شب بخیر
آره این آخرین شعری بود که من خوندم برای جان جانان.
گزارشگر: پس شما اینقدرم که میگن اصلاً خشک و اینا نیستید.
دکتر میرعباسی: شغل حسابداری و حسابرسی، یه شغل…. میشه گفت خشکی هستش، ولی افرادی که توی این حرفه دارن کار میکنن، افراد بسیار بسیار بااحساس، بسیار بسیار افراد مهربانی هستن و رویکردشون هم کمک به جامعه هستش؛ یعنی نگاهشون کاملاً یک رویکرد کمک هستش.
گزارشگر: آقا خیلی ما ممنونیم.
دکتر میرعباسی: خواهش میکنم؛ منم از شما ممنونم. تشکر میکنم. خیلی غافلگیر شدم، چوم یه دفعهای بود. ممنونم از شما. زحمت کشیدید.
گزارشگر: چاکریم.
دکتر میرعباسی: متشکرم ازتون.
گزارشگر: با اجازهتون ما نور رو بگیریم.
دکتر میرعباسی: خواهش میکنم.
کاری از تیم مجموعه نخبه حساب
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0
1 دیدگاه در “مصاحبه اختصاصی با دکتر سید جواد میر عباسی”
فوق العاده متین و مودب، معلومه در خانواده خیلی خوب و لول بالا از لحاظ ارزشهای اخلاقی و انسانی بزرگ شدن، تو ویدیو ها معلومه، همونجاهایی که به مخاطبینشون میگن اگر اجازه بدید این فایل و یا این شیت رو براتون باز کنم و توضیح بدم.